هزار
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /هِزار/
اسم
[ویرایش]هزار
- (ریاضی): عدد اصلی معادل ده برابر صد، عدد ۱۰۰۰.
- بلبل و هزاردستان.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]هَزار
- بلبل، شباهنگ، هزاردستان، عندلیب، هزارآوا، هزارآواز.
- بر آنکه مهر گلی در دلش قرار گرفت ... روا بود که تحمل کند جفاش هزار.
ریشه شناسی۳
[ویرایش]هِزار
- از جغد بی نصيب چه پرسى كه باغ چيست ... با عندليب نغمه بر آور كلاغ چيست
مترادفها
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن