زبان پارتی
پهلوانی | |
---|---|
پهلوی اشکانی | |
Pahlawānīg-𐭐𐭄𐭋𐭅𐭀𐭍𐭉𐭂 | |
زبان بومی در | شاهنشاهی اشکانی (شامل دودمان اشکانی ارمنستان، دودمان اشکانی ایبریا و دودمان اشکانی آلبانیای قفقاز) |
منطقه | پارت، ایران باستان |
دوره | زبان رسمی در ۲۴۸ پ. م تا ۲۲۴ م. از سده سوم بهدست پارسی میانه به کنار گذاشته شد و تا سالیان درازی در میان آبادیها و شهرهای قفقاز و پارت شاخههای گوناگون گویشیاش زنده ماندند. |
هندو-اروپایی
| |
پارتی کتیبهای، الفبای مانوی | |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | xpr |
فهرست لینگوییست | xpr |
گلاتولوگ | part1239 [۱] |
زبان پارتی، پهلویگ (پهلوی) یا پهلوانیگ (پهلوانی) که در منابع معاصر به آن پهلوی اشکانی یا پهلوی شمالی میگویند، یک زبان منقرضشده از خانوادهٔ زبانهای ایرانی شمال غربی بودهاست.[۲][۳][۴][۵] دولتهای اشکانی، نظیر اشکانیان ایران، ارمنستان و… از آن بهعنوان زبان درباری استفاده مینمودند. زبانهای ایرانی شمال غربی معاصر، همچون زبانهای کردی، تاتی، بلوچی، تالشی، زازاکی, مازندرانی، گیلکی و زبانهای مرکزی با زبان پارتی از یک خانواده هستند.[۶][۷][۸]
زبان پارتی به دلیل حکومت طولانی مدت دودمان اشکانی بر ارمنستان تأثیر بسیار زیادی روی زبان ارمنی گذاشت و بخش بزرگی از فرهنگ واژگان این زبان را کلمههای پارتی تشکیل میدهند. زبان ارمنی تا به امروز تعداد زیادی از واژههای پارتی را در دل خود محفوظ داشتهاست.
نام
[ویرایش]ژاله آموزگار در کتاب «زبان پهلوی و دستور آن» در رابطه با استفاده از عنوان «پهلوی» برای اشاره به دو زبان پارتی و پارسی میانه مینویسد: «از نظر اشتقاق، پهلوی بهمعنی زبان پارتی است و نه پارسی. در سدههای نخستینِ اسلامی، اصطلاح پارسی را برای پارسی نو که از پارسی میانه متحول شده بود به کار میبردند و در نتیجه کاربرد آن درباره پارسی میانه موجب ابهام میشد. از این رو این زبان پارسی میانه را در تقابل با پارسی نو پهلوی نامیدند که از میان زبانهای ایرانی میانه پس از پارسی میانه از همه معروفتر بود و در آن زمان پارتی (=پهلوانیگ) دیگر زبان زندهای نبود تا موجب ابهام گردد. کاربرد پهلوی (فهلوی) دربارهٔ پارسی میانه از قرن سوم هجری است».[۹]
پهلوی به معنای «منسوب به پهلو» است. این نام از نام باستانی پَرثَوَه (parθava) گرفته شدهاست و به مرور به شکل پهلوی درآمدهاست. پهلو در نوشتههای پارتی به شکل پرتو ظاهر شدهاست.
اسناد
[ویرایش]اگرچه مدارک زبان پارتی از دوران اشکانی اندک است، این امر بیتردید تنها به اشکانیزدایی برنامهریزی شده جانشینهای ساسانی آنها، که فارسی میانه را برای پیروزی بر اشکانیان برگزیدند، باز نمیگردد. مهمترین علت این است که در زمان اشکانیان شعر و روایات مذهبی اکثراً سینه به سینه نقل میشد، سکهها در آغاز به زبان یونانی ضرب میشد و مدارک به خط پارتی، همانگونه که ویژگی زبانی آنها همواره مد نظر است، چنان گسترده واژههای آرامی را به کار میگیرند که از پارتی چیزی جز چند واژه مجزا و نامهای خاص، در آن به چشم نمیخورد.[۱۰]
از اینرو مهمترین و تردید ناپذیرترین شواهد زبانی پارتی به دوران ساسانی باز میگردد. این آثار ترجمههای پارتی سنگنوشتههای پادشاهی ساسانی سده سوم میلادی و آثار ادبی جماعت دینمردان پارتی مانوی است که پارتی ار در مقام زبانی زنده از سده سوم تا احتمالا سده ششم میلادی در پارت و سرزمینهای مانوی آسیای میانه و مرکزی به کار گرفتند. نقطه اوج فعالیت ادبی پارتیهای مانوی، احتمالاً سده های سوم و چهارم میلادی بوده است. حتی بعدها شاید تا سده سیزدهم میلادی پارتی به صورت زبان مذهبی «مرده» در میان مانویهای آسیای مرکزی حفظ شد، و گهگاه به گونهای اشتباهآمیز به نگارش درآمد.[۱۱]
ایرانشناسها عنوان زبان پارتی (پهلوی اشکانی) را به زبان روایت دیگر کتیبههای ساسانی که در کنار روایت فارسی میانۀ آنها آمده، و زبان متون مانوی که به یک گویش ایرانی غربی نزدیک به فارسی میانه نوشته شده (اما غیر از آن است) میدهند. همین نوع گویش ظاهراً در تعدادی سند اقتصادی، چند کتیبه، تعدادی نامه و عناصر قرضی قراوان ایرانی در زبان ارمنی به کار رفته است. مواد به دست آمده از کتیبههای اشکانی چندان زیاد نیست و منبع اصلی تحقیق در زبان پارتی، نوشتههای مانوی است.[۱۲]
قبالۀ کشف شده در اورامان (در کردستان ایران) بر روی چرم که به چرم که به تاریخ سال 11 ق.م یا 53 میلادی است و سفالینههای متعددی با کتیبههای مربوط به (خرید و) مسائل اقتصادی که از حفاریهای شهر نساء، پایتخت قدیم اشکانیان در نزدیکی عشقآباد به دست آمده است. این سفالینهها مربوط به قرن اول ق.م است.[۱۳]
چند کتیبه در شوش، دورا اوروپوس و در منطقۀ بیرجند (جنوب خراسان) کشف شده که زبانشان پارتی است. این کتیبههای تاریخدار اشکانی مربوط به نیمه اول قرن سوم میلادی است. کتیبههای بی تاریخ نیز ظاهراً مربوط به همین عهد است.[۱۴]
تعدادی نامه که از حفاریهای دورا اوروپوس به دست آمده (و مربوط به حدود نیمه قرن سوم میلادی است) دارای زبان پارتی است. هفت سفال شکسته نیز از همین منطقه به دست آمده و دارای کتیبههایی به خط تحریری پارتی مربوط به حدود همین تاریخ است.[۱۵]
زبان پارتی که در ابتدا در پلۀ قدیم (استانی تاریخی در جنوب شرقی دریای خزر) رواج داشت در دورۀ اشکانی (قرن سوم ق.م - قرن سوم میلادی) زبان شاهنشاهی اشکانی شد از قرن دوم میلادی شامل ایران بعضی مناطق آسیای مرکزی بود. از این مطلب که مانی هنگام فرستادن مبلغ خود «مراَمُو» Mar Ammo به خراسان (قرن سوم میلادی) اهمیت زیادی برای آگاهی از زبان و خط پارتی (پهلوانیگ) قائل بود، میتوان تصوری از نقش زبان پارتی در خراسان به دست آورد. با اینهمه در هنگام فتح ایران به دست اعراب، زبان فارسی میانه (لااقل در مراکز شهری) تقریباَ به طور کامل جای زبان پارتی را گرفته بود و معنی واقعی کلمۀ پهلوانی برای مولفان عربزبان مشخص نبود. از اشکانیان در «فهرست اقوام» (ناف نامک) به زبان سغدی که ظاهراً مربوط به قرن نهم میلادی (سوم هجری) است، نیز ذکری نیست.[۱۶]
بعضی تفاوتهای جزئی میان زبان روایت پارتی در کتیبههای ساسانی و نوشتههای پارتی مانوی به مقدار زیادی به این علت است که خط نوشتههای پارتی مانوی نسبت به خط کتیبهها در دوره متاخرتری ابداع شده است.[۱۷]
آثار به خط و زبان پارتی
[ویرایش]از این زبان دو دسته آثار موجود است. یکی آثاری که به خط پارتی که خطی مقتبس از خط آرامی است، نوشته شده است. دیگری آثار مانوی است که به خط مانوی که مقتبس از خط سریانی است، ضبط گردیده است.[۱۸]
- سنگنوشتههایی به خط و زبان پارتی:
- سفالنوشتهها و پوستنوشتهها:
- نسا (ترکمنستان) گوستان اوایل اشکانی: بیش از دوهزار سفالینه با 2758 متن از یک بایگانی مربوط به فرستادن شراب و خوار و بار، صورت اجناس، بیشتر مربوط به سده نخست پیش از میلاد؛ تا کنون 1449 قطعه منتشر شده است.[۲۲]
- اورامان (غرب ایران): سه قباله فروش بر روی پوست؛ جدیدترین آنها احتمالاً 53 میلادی، به خط پارتی؛ نیز نوشتههای پارتی بر سکهها، قبلاً فقط یونانی؛[۲۳]
- قومس (شمال شرق ایران): دو سفالنوشته به خط پارتی از نیمه نخست سده پیش از میلاد؛[۲۴]
- شواهدی از دوران ساسانی (سده سوم تا چهارم میلادی):
- سنگنوشتههای پادشاهی: سنگنوشتههای اردشیر اول در نقش رستم، شاپور اول در حاجی آباد (با نسخههایی از دیگر نقاط)، در کعبۀ زرتشت (262 میلادی)، در نقش رجب، تنگ براق و بیشاپور، نیز سنگنوشته نرسه اول در پایکولی (میان 292 و 296)، همگی آثار دو زبانهای هستند شامل فارسی میانه و پارتی، متعلق به سده سوم میلادی.[۲۵]
- نوشتههای کوچک: سنگنوشته کال جنگال، نوشتههای پُلِ شَتیَل (بخش علیای درۀ سند)، شماره 20 و 21، بدون تاریخ.[۲۶]
- دیوارنوشتههای کوتاهی از دورا اُروپوس بر فرات از زمان تصرف شهر به دست ایرانی (احتمالاً 256 میلادی یا متاخرتر)، نیز نامهای پارتی روی پوست.[۲۷]
- دو اثر از ادبیات ایرانی میانه را که زودتر از سده ششم میلادی نمیتواند به نگارش درآمده باشد، نیز میتوان به سنتهای پارتی مربوط دانست. این دو اثر دربر دارندۀ شماری از واژۀهای پارتی است: حماسه ایادگار زریران و مناظرۀ درخت آسوریگ.[۲۸]
- از جمله مهمترین شواهد دوران ساسانی و پس از آن، قطعات پارتی-مانوی که از تُرقان (ترکستان چین) است .[۲۹]
پارتی باستان
[ویرایش]تنها در دوره میانه دارای شواهدی است. از پارتی باستان چیزی نمیدانیم. این حدس که واژه اوستایی -Zaravuštra نامی است که به پارتی باستان، تائید نشده است.[۳۰] از پارتی باستان در دوران هخامنشی هیچ متنی به دست نیامده است، شماری از نامهای ثبت شده به گونههای فارسی باستان بر سنگنوشتههای این دوره را میتوان به این گویش نسبت داد، بی آنکه این کار به راستی از قطعیت برخوردار باشد. نام سرزمین و نام قوم <p-r-θ-v> و /Parθava/ «پارت، پارتی»؛ جاینام <Vi-i-š-[p]-u-z-[a]-t-i-š> و /Višpauzātiš/ در کتیبه DB II ؛ جاینام <p-t-i-g-r-b-n-a> و /Patigrabanā/ در کتیبه .DB III 4f . از این طریق چیزی به دست نمیآید که برای ایرانی باستان شناخته نشده باشد و این نظریه که پارتی به عنوان زبان ایرانی شمال غربی، دست کم، نزدیکی بسیاری با مادی داشته است نیز، نفی نمیشود. با مقایسه ماده مضارع -davā اوستایی متاخر «دادن» که بسیار نادر است (در کنار -daδā متداول = -dadā فارسی باستان) با -dh پارتی /-dah/ و<-davā ، به تاثیر پارتی باستان بر روایت اوستایی اشاره میکند. البته واکرفتگی V<*δ در پارتی باستان را با قاطعیت نمیتوان پذیرفت. بنابراین، این موضوع همچنان فرضی باقی میماند.[۳۱]
طبقهبندی
[ویرایش]زبان پهلوی یکی از زبانهای ایرانی میانهٔ شمالی غربی است؛ با این حال، بسیاری از ویژگیهای زبانهای ایرانی شرقی نیز در آن دیده میشود و تعداد زیادی از واژگان ایرانی شرقی، احتمالاً از زبان پرنی، به این زبان راه یافتهاند و امروزه نیز تعدادی از آنها هنوز در ارمنی به کار برده میشوند.[۳۲]
زبان پارسی میانه که به اشتباه در برخی موارد به آن «زبان پهلوی» میگویند به خانوادهٔ زبانهای ایرانی جنوب غربی تعلق دارد.[۳۳][۳۴]
اگرچه میهن زبان پارتی شرق است، این زبان شاخهای از ایرانی شمال غربی است. بنابراین باید در زبان ها و گویشهای این گروه، خویشاوندان زبان پارتی را جستجو کرد، اگرچه هیچ کدام از آنها را نتوان دنبالۀ زبان پارتی دانست.[۳۵]
شباهت با زبان زازا
[ویرایش]زبانشناس آلمانی یوست گیپرت نشان داد که زبان زازاکی (دیملی) از نظر آوایی، صرف شناسی، نحو و واژگان بسیار نزدیک به پارتی است و زازاکی کلمات مشترک زیادی با پارتی دارد. گیپرت اظهار داشت که زازاکی ممکن است گویش باقی مانده از پارتی باشد که تا به امروز باقی مانده است:[۳۶]
پارتی | زازا (دیملی) | فارسی |
---|---|---|
bermāden | bermaene | گریه کردن |
vād | va | باد |
vāxten | vaten | گفتن |
men vāxtehēndē | mı vatêne | من می گفتم |
man vaxt | mı vat | من گفتم |
ez vājām | ez vacan | من بگویم |
ez kerān | ez (bı)keran | من بکنم |
wxerden | werden | خوردن |
kirdêhêndê | bıkerdêne | اگر او انجام داده بود |
wxeş | weş | خوش |
wxār | wae | خواهر |
ber | ber | در |
hrē | hirê | سه |
çefrest | çewres | چهل |
wxaşten | waşten | خواستن |
نمونه متن
[ویرایش]بخشی از یک متن مانوی که به زبان پارتی نگاشته شدهاست:
پارتی | فارسی |
---|---|
Āγad hēm Parwān-Šāh, u-m wāxt ku: Drōd abar tō až yazdān.
Šāh wāxt ku: Až ku ay? – Man wāxt ku: Bizišk hēm až Bābel zamīg. [...] ud pad hamāg tanbār hō kanīžag društ būd. Pad wuzurg šādīft ō man wāxt ku: Až ku ay tū, man baγ ud anǰīwag? |
به سوی پروانشاه رفتم و گفتم: «درود بر تو از [سوی] ایزدان». شاه گفت: «اهل کجایی؟» من گفتم: «پزشک هستم از سرزمین بابل».
(این بخش از متن در دسترس نیست، اما به نظر میرسد که مانی در آن به توضیح شفا یافتن معجزهآسای کنیز شاه میپردازد) ... و همهِ تن کنیز [دوباره] سالم و سرحال بود. [شاه] با شادی بزرگی به من گفت: «تو از کجا آمدهای، ای ناجی و پروردگار من؟» |
وامواژه
[ویرایش]چیرگی بلندمدت زبان پارتی بر شاهنشاهی اشکانی به آن انجامید که شمار فراوانی از واژههای پارتی به زبانهای همسایه راه یابد. شواهد نشان میدهد که این نفوذ در فارسی میانه و نو، سغدی و زبانهای غیر ایرانی از جمله آرامی، سریانی، مندایی و به ویژه ارمنی که واژگان آن از پارتی بسیار بیشتر از زبان فارسی میانه تاثیر پذیرفته است، قابل تشخیص است. حتی میتوان با کمک ویژگی های آوایی وامواژهها، دو مرحله وامگیری جداگانه را در زبان ارمنی تشخیص داد. وامواژههای پارتی حتی از آن هم فراتر رفته و برای مثال از راه زبان ارمنی به زبان گرجی راه یافت.[۳۷]
زبان پارتی نیز به نوبه خود در دوران باستان وامواژههای ایرانی شرقی را پذیرفته است. این امر به طور مستقیم از متون مانوی و به طور غیر مستقیم از برابرهای واژگانی ارمنی-سغدیای که بیتردید پارتی زبان میانجی آنها بوده است، برمیآید. هنینگ این نفوذ واژگانی را به زبان پارتی به میراث باستانی قوم پرتی/اپرنی مربوط دانسته است که در سده سوم پیش از میلاد بر پارت چیره شدند.[۳۸]
به همین ترتیب پارتی مانوی نیز از سده سوم میلادی شماره از وامواژههای هندوآریایی را نشان میدهد که پیشتر خاستگاه بودایی دارند و بسیاری از آنها از پراکریت گاندهاری ریشه میگیرند. شمار اندکی از واژههای بیگانه و وامواژههای فارسی میانه نیز به پارتی مانوی راه یافته است. پیدایش متنهای آمیخته فارسی میانه - پارتی که در آنها وامواژههای اویغوری و فارسی نو جای همه زبانهای ایرانی میانه آسیای مرکزی را گرفته است، خود شاهدی است بر مانویت متاخر (احتمالاً سدههای دهم تا سیزدهم میلادی).[۳۹]
انقراض
[ویرایش]پس از اینکه اردشیر، شاه پارس، بر اردوان پنجم اشکانی شورید و در نهایت خود را شاهنشاه ایران نامید، پارسی میانه در نوشتههای رسمی به مرور جایگزین زبان پارتی گردید. گرچه، پارتی به سرعت از بین نرفت و کماکان تا قرنها در پارت و قفقاز بدان سخن گفته میشد.
جستارهای وابسته
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]- ↑ Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "پهلوانی". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
{{cite book}}
: Invalid|display-editors=4
(help) - ↑ بزرگمهر لقمان. «پارسیگویانِ باستان زبانِ خویش را چه مینامیدند؟».
- ↑ راهنمای زبان پارتی، حسن رضایی باغبیدی، نشر ققنوس، تهران، ۱۳۸۵، ص۱۵
- ↑ تاریخ زبان فارسی، مهری باقری، نشر قطره، تهران، ۱۳۸۱، ص۸۲
- ↑ زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر معین، تهران، ۱۳۸۰، صص۱۲–۱۳
- ↑ DIMLĪ in Encyclopædia Iranica = Linguistic position of Dimlī. After their migration in the Middle Ages, for almost a millennium the Dimlīs had no direct contact with their closest linguistic relatives. Nevertheless, their language has preserved numerous isoglosses with the dialects of the southern Caspian region, and its place in the Caspian dialect group of Northwest Iranian is clear. The Caspian dialects comprise Ṭālešī, Harzan(d)ī, Gūrānī, Gīlakī, Māzandarānī, and some dialects in Tātī-speaking areas and in the area around Semnān. Historically the Caspian dialects belong to the “Northwest Iranian group of languages” and are related to Parthian (see Windfuhr). The isoglosses are of historical phonetic, morphological, and lexical order., Garnik Asatrian
- ↑ Variations of the language of "Pahalvi" are still spoken among Iranians.The Kurds of Iran as well as many Kurds of Turkey and Iraq speak variations of Pahlavi. Turks cannot understand Kurdish and require interpreters to communicate with Kurds who speak Sorani and/or Kurmanjii (variations of Pahalvi amongst Kurds). The people of northern Iran speak variations of Pahalvi as well - Mazandarani and Gilani for example. Baluchi in southeast Iran also has Pahlavi elements (e.g. Ahsen "Iron" or "Eisen" in English and Ahsan in Pahlavi - "Ahsen" is not "Iron" in Turkish), By Dr. Kaveh Farrokh
- ↑ حمدالله مستوفی قزوینی مینویسد: «در گشتاسفی که بخشیست در مجاورت دریای خزر و نزدیک «سالیان»، زبانشان به پهلوی به جیلانی (گیلانی) باز بستهاست.». مستوفی پهلوی را شبیه و وابسته به گیلکی میداند.
- ↑ زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر معین، تهران، ۱۳۸۰، صص۱۳–۱۴
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 190.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 191-190.
- ↑ ارانسکی، زبانهای ایرانی، 82.
- ↑ ارانسکی، زبانهای ایرانی، 82.
- ↑ ارانسکی، زبانهای ایرانی، 82.
- ↑ ارانسکی، زبانهای ایرانی، 82.
- ↑ ارانسکی، زبانهای ایرانی، 83-82.
- ↑ ارانسکی، زبانهای ایرانی، 83.
- ↑ یارشاطر، زبانها و لهجههای ایرانی، 24.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 192.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 192.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 192.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 192-193.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 193.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 193.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 193.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 193.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 193.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 193.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 194.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 192.
- ↑ اشمیت، «دیگر گویشهای ایرانی باستان»، راهنمای زبانهای ایرانی، 157-158.
- ↑ Lecoq, Pierre (1983). "Aparna". Encyclopedia Iranica. 1. Costa Mesa: Mazda Pub. http://www.iranicaonline.org/articles/aparna-c3k
- ↑ "Iran Chamber Society: History of Iran: Parthian History and Language". www.iranchamber.com. Retrieved 2017-09-20.
- ↑ "Iranian languages". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2017-09-20.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 192.
- ↑ Jost Gippert (۴ مه ۱۹۹۶). "توسعه تاریخی زازاکی". Zazaki.de (به ترکی استانبولی).
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 191.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 191.
- ↑ زوندرمان، «زبان پارتی»، راهنمای زبانهای ایرانی، 192.
منابع
[ویرایش]- ارانسکی، یوسف م (۱۳۸۶). زبانهای ایرانی. ترجمهٔ علی اشرف صادقی. تهران: انتشارات سخن. ص. ۴۶-۴۷. شابک ۹۶۴-۶۹۶۱-۲۴-X.
- اشمیت، رودیگر (۱۳۹۰). «دیگر گویشهای ایرانی باستان». راهنمای زبانهای ایرانی. ج. ۱. ترجمهٔ آرمان بختیاری، عسکر بهرامی، حسن رضایی باغبیدی، نگین صالحینیا. تهران: انتشارات ققنوس. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۰۳-۱.
- رضایی باغبیدی، حسن (۱۳۹۳). «زبان پارتی». در حسن رضایی باغبیدی، محمود جعفری دهقی. تاریخ جامع ایران. ج. ۵. به کوشش سید محمد کاظم موسوی بجنوردی. تهران: بنیاد دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ص. ۱۷۷-۱۹۰.
- رضایی باغبیدی، حسن (۱۳۸۵). راهنمای زبان پارتی. تهران: ققنوس.
- زوندرمان، ورنر (۱۳۹۰). «پارتی». راهنمای زبانهای ایرانی. ج. ۱. ترجمهٔ آرمان بختیاری، عسکر بهرامی، حسن رضایی باغبیدی، نگین صالحینیا. تهران: انتشارات ققنوس. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۰۳-۱.
- یارشاطر، احسان (۱۳۳۶). «زبانها و لهجههای ایرانی». فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. تهران (۱و۲): ۱۱ تا ۴۸. دریافتشده در ۲ مهر ۲۰۱۴.
- Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert), 2000, S. 42-65.
- Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert), 1989, S. 95-105 und 173-192