بلوچستان
بلۏچستان | |
---|---|
فهرست کشورهای مستقل | |
بخش ها | بلوچستان پاکستان بلوچستان ایران بلوچستان افغانستان |
جمعیت (۲۰۱۳) | |
• کل | ۱۸–۱۹ میلیون[۱][۲][۳] |
جمعیتشناسی | |
• قومیت | مردم بلوچ |
• زبان (های) رسمی | زبان بلوچی .زبان فارسی، زبان اردو |
شهرهای بزرگ |
بَلوچـِستان (به بلوچی: بلۏچستان)، منطقهای است در جنوب شرقی فلات ایران که از کنار کویر کرمان در شرق بم و کوههای بشاگرد تا مرزهای غربی سند و پنجاب و هند را در بر میگیرد. بلوچستان از شمال با سیستان و خراسان همسایه است و از جنوب به سواحل مکران، دریای عرب و دریای مکران منتهی میشود. مرزهای آن را دقیقاً نمیتوان مشخص کرد[۶] اما مساحت آن حدود ۶۹۰٬۰۰۰ کیلومترمربع تخمین زده میشود.[۷][۸] این سرزمین، گرم و خشک و کوهستانی است. بلوچها، قومی ایرانیتبار و بیشتر مسلمان سنی و پیرو مذهب حنفی هستند.[۶] بلوچستان در منطقهای واقع شده که ایران را به تمدن هند متصل میکند و یکی از نقاط استراتژیک جهان است که همواره در تمام ادوار تاریخی منطقهای مهم برای تجارت محسوب میشده.[۸]
خانات کلات بعد از کشته شدن نادرشاه افشار در سال ۱۷۴۷ به رهبری میر نصیر خان احمدزهی به مرکزیت کلات از افشاریه اعلام استقلال کرد. بلوچستان در ادامه ادوار افشاریه بعد از مرگ نادرشاه، زندیه و اوایل قاجار تا دوره ناصر الدین شاه تحت سلطهٔ حکومت مرکزی ایران نبود. [نیازمند منبع]
سپس در سال ۱۸۷۱ میلادی کلات که تحت الحمایه بریتانیا بود به دو نیم شرقی و غربی تقسیم شد که نیمه غربی به ایران برگردانده و نیمه شرقی زیر نظر و تحت الحمایه بریتانیا به عنوان منطقه نیمه مستقل باقی ماند.[۹][۱۰]
بلوچستان کنونی منطقه ای است که میان سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان قرار دارد و از نظر اداری شامل ایالت بلوچستان پاکستان، بخشهایی از استان سیستان و بلوچستان ایران و بلوچستان افغانستان در جنوب افغانستان است در استان نیمروز، میباشند.[۱۱][۱۲]
موقعیت جغرافیایی
[ویرایش]مرزهای ایران و پاکستان و افغانستان، بلوچستان را به سه بخش تقسیم میکنند. بلوچستان، از جنوب به چابهار از شرق به سند و پنجاب ، از غرب به استان کرمان و هرمزگان و از شمال به ولایت فراه در بلوچستان افغانستان منتهی میشود.[۱۳][۱۴]
تاریخ و قدمت
[ویرایش]از این سرزمین در دورههای پیش از اسلام اطلاعات بسیار اندکی موجود است. محتمل است ایرانی زبانان دیر به مکران آمده باشند.[۱۵]
در ادوار باستان در مکران از قوم بلوچ در کتب فارسی و عربی ذکر شده که اعراب آن را بلوص گزارش کرده اند به همین علت مکران را بلوچستان نام گذاشته اند.[۱۶]
فردوسی نقل میکند در زمان حکومت اردشیر و خسرو یکم انوشیروان ساسانی، قوم بلوچ و کوچ به همراه قوم گیلان و دیلم سر به شورش علیه حکومت مرکزی برمیآورند که توسط انوشیروان سرکوب میشوند و در عین حال میگوید در زمانهای متعددی از حکومت سایر شاهان ساسانی بلوچها جزو ارتش ساسانی بودهاند. منطقهٔ بلوچستان امروزی به نام مکا، ایالت چهاردهم ایران در زمان امپراتوری هخامنشی بودهاست که بعدها به مکران تغییر یافتهاست.[۸][۱۷]
گدروزی (به یونانی: گدروزیا) نامی است که یونانیها به بلوچستان دادند. بسیاری از مورخان، ساتراپی گدروزیا را منطبق بر ساتراپی مکا دانستهاند و تمایزی بین این دو ساتراپی قائل نمیشوند.[۱۸]
فردوسی در شاهنامه علاوه بر اینکه قوم بلوچ را در کنار سایر اقوام ایرانی ذکر کرده هست از بلوچستان (مکران) به عنوان بخشی از قلمرو ایران یاد کردهاست. یکی در زمان پادشاهی کیخسرو و جنگ ایران وتوران و آن هنگام که فرمانده سپاه قوم کوچ و بلوچ به نام اشکش به مکران میرود ودیگری در زمان ستاندن کین سیاوش در حمله به توران:[۱۹][۲۰]
پس گستهم اشکش تیز گوش /که بازور و دل بود و با مغز و هوش
' 'سپاهش زگردان کوچ وبلوچ /سگالیده جنگ و برآورده خوج
کسی درجهان پشت ایشان ندید/برهنه یک انگشت ایشان ندید
' 'درفشی برآورده پیکر پلنگ /همی از درفشش بیارید جنگ
چو آگاه شد اشکش آمد براه/ ابا لشکری ساخته پیش شاه
همه تیز و مکران بیاراستند/ز هر جای رامشگران خواستند
.......
گزین کرد از آن نامدارت سوار/دلیران جنگی دو وده هزار
هم از پهلو و پارس و کوچ وبلوچ / زگیلان جنگی و دشت سروچ
.......
از ایران بشد تا به توران و چین/گذر کرد از ان پس به مکران زمین
ز مکران شد آراسته تازره/ میانها ندید هیچ رنج ازگره
در کتیبههای عصر ساسانی از بلوچستان با نام «مکوران، مُکران». نیز یاد شدهاست این اسامی تا قبل از اسلام در بین مردم معمول بود و امروزه هم در بسیاری از مناطق مردم محلی این سرزمین را با همین نام میخوانند. بنا به نظر برخی از محققان، اصطلاح بلوچستان از زمان نادرشاه در منابع فارسی پیداشد. دلیل اصلی جانشینی این اصطلاح نفوذ قبایل بلوچ درمنطقه و کمکهای فراوانی بود که سران این قبایل به نادر شاه کردند[۲۱]
رقابتهای استعماری
[ویرایش]نخستین استعمارگر ناخوانده، پرتغال بوده که توسط بومیان به عقب رانده شد. بعدها رقابت دولتهای فرانسه و انگلیس بر سر هندوستان، انگلیسها را برآن داشت تا کنترل مکران (بلوچستان) را که یکی از معابر دسترسی به هندوستان بود، به دست بگیرد. انگلیسیها برای جدا کردن بلوچستان از ایران اقدامات گستردهای برای شناسایی این سرزمین انجام دادند. در کتاب مهاجمان سرحد نوشته رجینالد دایر آمدهاست که سرداران بلوچ برای جلوگیری از حمله استعماری انگلیس با هم متحد شدند و با فرماندهی سردار جمعه خان شهبخش و سردار ملک شاه خان نارویی از ورود بیشتر انگلیس به مناطقشان جلوگیری کردند. از جانب دیگر دولت ایران در تلاش بود تسلط خود را بر این نواحی گسترش دهد. در دوره ناصرالدین شاه، دولت مرکزی تسلط و گسترش نفوذ خود را در بلوچستان و مرزهای شرقی ایران افزایش داد. این حرکات سبب شد تا انگلیس سرحدی برای جلوگیری از پیشروی ایران تعیین نماید. انگلیس بعد از کشیدن خطوط تلگراف، درخواست تعیین حدود متصرفی دولت ایران را در بلوچستان نمود، اما با مخالفت دولت ایران مواجه شد. ناصرالدین شاه که قدرت مقاومت در برابر سیاست انگلیسیها را نداشت، تن به تشکیل کمیسیونهای مرزی مشترک داد. نتیجه کار این کمیسیونهای مرزی، واگذاری بخشهای وسیعی از بلوچستان و تشکیل بخشی از منطقهٔ حائل برای هندوستان بود.
تاریخ
[ویرایش]دورههای ماقبل اسلامی
[ویرایش]نخستین اشاره به این منطقه به اسم «مکا» در کتیبه داریوش در بیستون و تخت جمشید صورت گرفتهاست. از این سرزمین در دورههای پیش از اسلام اطلاعات بسیار اندکی موجود است. محتمل است ایرانی زبانان دیر به مکران آمده باشند.[۶]
دورههای اسلامی
[ویرایش]ذهن نویسندگان اولیهٔ مسلمان با پیشبینی ناپذیری جمعیتهایی که زیر کنترل حکومت نبوده و خطر برای مسافران درگیر بودهاست. توصیفات آنان چیز زیادی در خصوص جمعیتهای این نواحی نمیگوید. آنان گلهدار بودهاند و در چادرهایی از موی بز میزیستهاند. زبان بومیشان فارسی نبودهاست. به نظر میرسد در کوههای حاصلخیزتر جنوب شرق کرمان متمرکز بودهاند و بهطور متناوب مسیرهای بیابانی به سوی شمال و شمال شرق را مورد تاراج قرار میدادهاند. وضعیت امنیت مسافرت رو به وخامت گذاشته، چرا که عضدالدوله دیلمی در سال ۳۶۱ هجری کارزار علیه آنان را واجد ارزش دانسته. بلوچها شکست خوردند، ولی همچنان در دورهٔ غزنویان و سلجوقیان مشکلساز بودهاند. وقتی آنان سفیر سلطان محمود را در بیابان شمال کرمان بین طبس و خبیس غارت کردند، او پسرش مسعود را علیه آنان گسیل کرد. گرچه مهاجرت بلوچها به سمت شرق علی الظهر پس از این شدت گرفته، هنوز در شرق استان کرمان بلوچها هستند. به نظر میرسد هنگام فتح به دست اعراب آنان در بخش شمال غربی منطقه (در جنوب شرقی کرمان) زندگی میکردهاند؛ ولی فعالیتهای آنها تا فاصلهٔ قابل توجهی به سمت شرق امتداد داشتهاست و در پنج قرن بعد تا زمان پراکنش قدرت صفوی در قرن دهم هجری نیز بهطور متناوب ادامه داشته و حرکتهای اصلی احتمالاً در قرون ششم و نهم هجری صورت گرفتهاست.[۸] بلوچها احتمالاً در حدود دورهٔ اشغال کرمان به دست سلجوقیان از طریق کرمان وارد مکران (بخش غربی بلوچستان) شدند. کرمان در سال ۲۳ هجری در خلافت عمر به وسیله مسلمانان فتح شد. در کوههای کرمان، آنان بلوچ هستند در زمان معاویه، شهرهای مکران اشغال شدند و با میدهای ساحل جنگ آغاز شد و یورشها تا سند هم گسترش یافت.[۶]
تقسیم بلوچستان بین ایران و هند [نیازمند منبع]
[ویرایش]تحولاتی که در قاره اروپا روی داد، موجب کشیده شدن میدان رقابت کشورهای اروپایی به دیگر قارهها به ویژه آسیا شد. یکی از سرزمینهایی که اهمیت زیادی برای دولتهای اروپایی داشت، هندوستان بود. در جریان رقابت اروپاییها برای تسلط بر هندوستان، سرزمینهای مجاور آن به عنوان معابر دسترسی بر آن سرزمین، اهمیت ویژه یافتند. یکی از این نواحی بلوچستان بود. انگلیسیها که توانسته بودند، دست دیگر رقیبان خود را از هندوستان کوتاه نمایند، تصمیم گرفتند برای امنیت بخشیدن به سرحدات آن، منطقه حایلی در مرزهای شمال غربی تشکیل دهند و از این زمان سیاست انگلیس، در بلوچستان آغاز شد.
با تأسیس حکومت قاجار، پادشاهان این سلسله در تلاش بودند بلوچستان را تحت تسلط خویش قرار بدهند. [نیازمند منبع] توجه دولت انگلیس به بلوچستان به عنوان کمربند دفاعی جنوب غربی هند و از طرف دیگر نگاه متمرکز شاهان قاجار به بلوچستان موجب تقابل سیاست آنان شد. در این زمان دیپلماسی قوی انگلستان در برابر دیپلماسی ضعیف قاجار قرار گرفت. انگلیسیها برای رسیدن به اهداف خود دست به هر اقدامی زدند و نقشههای گوناگونی را به اجرا درآوردند، تا اینکه در نهایت بلوچستان را به عنوان سپر دفاعی هندوستان بین هندوستان و ایران تقسیم کردند. [نیازمند منبع]
هندوستان و رقابت کشورهای اروپایی
[ویرایش]سفر واسکودوگاما از کشور پرتغال در سال ۱۴۹۷ به هندوستان راه را برای ایجاد مستعمرات در این سرزمین و سایر نواحی آسیا باز کرد.[۲۲] بعد از تسلط پرتغالیها بر هند در سال ۱۶۶۲ دولت پرتغال جزیره بمبئی را به چارلز دوم پادشاه انگلیس هدیه کرد و او نیز این جزیره را به کمپانی هند شرقی منتقل کرد.[۲۳] امپراتوری بریتانیا از نیمه سدهٔ هفدهم به تدریج با زور و زر و خدعه هندوستان را از چنگ راجههای ایالت و امپراتوران گورکانی هند خارج کردند.[۲۴] بدین ترتیب انگلیسیها، پرتغالیها را از گردونه رقابت خارج کرده خود بر اوضاع مسلط شدند.
در اواخر ۱۶۰۰ کمپانی هند شرقی به موجب فرمان ملکه الیزابت تأسیس گردید. کمپانی به تدریج توانست نفوذش را در هندوستان گسترش دهد و از دیگر رقبای خود پیشه گیرد.[۲۵] به دنبال ظهور انقلاب صنعتی در اروپا تولید کالا به مراتب بیشتر از احتیاج بازارهای اروپایی بود. علاوه بر این مواد اولیه بسیاری از کارخانهها در اروپا وجود نداشت و کشورهای اروپایی برای رفع این نیازها، توجه بیشتری به سرزمینهای دیگر نمودند.[۲۶] یکی از این سرزمینها که از قبل نیز مورد توجه کشورهای اروپایی قرار داشت، هندوستان بود. این کشور با توجه به ویژگیهای خود، مناسبترین سرزمین برای استعمار بود.
با اعزام ژنرال گاردن از جانب ناپلئون به ایران حکومت بریتانیا در لندن وحشتزده شد و نمایندگانی را به دربار ایران مأموریت داد، از جمله این نمایندگان سرجان ملکم بود که به خاطر رابطه دوستی بین ایران و فرانسه، از جانب دولت ایران پذیرفته نشد.[۲۷]
انگلیس و بررسی سرزمینهای همجوار هندوستان
[ویرایش]خطر حمله ناپلئون از طریق ایران و بلوچستان به هندوستان و پذیرفته نشدن ملکم سفیر انگلیس از جانب دولت ایران موجب شد کمپانی هند شرقی و دولت انگلیس به شناسایی و بررسی سرزمینهای همجوار هندوستان بپردازند. یکی از این سرزمینها بلوچستان بود که این زمان وارد تاریخ جدید خود شد.[۲۸] انگلیس میبایست هندوستان را حفظ میکرد و معابر لشکرکشی کشورهای اروپایی به هندوستان و مرزهای دفاعی شبه قاره را در اختیار خود میگرفت از طرفی روسیه نیز از آغاز سده هجدهم بر دریاهای گرم جنوب و بیش از همه بر استانبول چشم طمع دوخته بود. روسیه میبایست معابر لشکرکشی به هندوستان را در اختیار خود میداشت تا لندن را لااقل به تسلیم استانبول وادارد.[۲۹] این عوامل سبب شد انگلیس برای دفاع از هندوستان به شناسایی سرزمینهای غربی آن بپردازد که بلوچستان یکی از آنان بهشمار میرفت.
سیاست ایجاد کمربند حایل
[ویرایش]اهمیت هندوستان برای امپراتوری انگلیس به قدری بود که برخی سیاستمداران بر این عقیده بودند که امکان زیستن برای انگلستان بدون هندوستان وجود ندارد. لرد کرزن در اینباره مینویسد: «زمانی که هند شناخته شدهاست، سرورانش همواره صاحب اختیار نیمی از جهان بودهاند».[۳۰]
دولت انگلستان در مییابد که برخلاف تصورات قبلی، ایران به عنوان خط دفاعی هندوستان چندان قابل اعتماد نیست و روسیه نیز میتوانست با عبور از شمال خراسان به خان نشینهای آسیای مرکزی دست یابد؛ بنابراین، لندن و حکومت کمپانی در هندوستان بر آن شدند تا تلاش خود را در آسیای مرکزی به کار اندازند و دیوار دفاعی هند را از بلوچستان به آسیای مرکزی تغییر دهند.[۳۱] به دنبال آن در دهه ۱۲۵۰ هـ. ق/ ۱۸۳۰ م در انگلستان اجماع فزایندهای پدید آمد مبنی بر اینکه، روسیه به زیان ایران، عثمانی و آسیای مرکزی در حال توسعه بخشیدن به قلمرو خود میباشد و از همینجا طرح «مسئله شرق» یا «بازی بزرگ» ریخته شد. در این طرح، بلوچستان به عنوان سرزمین حایل در برابر پیشروی و توسعهطلبی فزاینده روسیه به هندوستان از اهمیت استراتژیکی خاصی برخوردار شد.[۳۲] در این برهه زمانی انگلیس به دنبال سد دفاعی محکم و استواری میگشت تا بتواند با خیال راحتتری به سلطه خود در هندوستان ادامه دهد. آنان سد دفاعی خود را در مناطق مرکزی بلوچستان یافتند که دولت مرکزی ایران بعد از تصرف [نیازمند منبع] آن سیاست قاطعی برای تسلط کامل بر آن نداشت و این همان چیزی بود که انگلیسیها خواستار آن بودند چرا که به راحتی میتوانستند مناطق استراتژیک را از همدیگر جدا کرده به نقشه خود یعنی ایجاد کمربند حایل دست یابند.
ایران و توجه به مرزهای شرقی
[ویرایش]با پایان یافتن جنگهای ایران و روسیه، دولتمردان ایران تصمیم گرفتند بلوچستان را تحت مالکیت خودشان درآورند اما انگلیسیها تصور میکردند که دولت ایران هر قدمی که به سمت هندوستان برمیدارند بهطور قاطع به اشاره دولت روس است.[۳۳] انگلیس از اساس تفکر دولت و دربار ایران، دربارهٔ بلوچستان آگاه شده بود. ایران از آغاز سلطنت سلسله قاجار مرز طبیعی جنوب شرقی خود را با احتساب بلوچستان جزو متصرفات ایران، رود سند میدانست. عباس میرزا در خلال گفتگوهای دوستانه و خصوصی با مأموران انگلیس بارها به این مطلب اشاره کرده بود و محمدشاه نیز بر همین عقیده بود.[۳۴] در نتیجه انگلیسیها درصدد ممانعت از پیشروی ایران به طرف شرق برآمدند که اولین مورد آن مسئله هرات و به دنبال آن تقسیم بلوچستان بود که با تعیین حدود مرزی این مناطق، هم خط دفاعی هندوستان را کامل کردند و هم به پیشروی ایران به سمت شرق برای همیشه پایان دادند.
بلوچستان در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه
[ویرایش]با آغاز سلطنت ناصرالدین شاه و توجه دولت مرکزی به بلوچستان برخی سرداران و حاکمان نواحی مختلف این ناحیه، داوطلبانه اطاعت خود را از دولت اعلام نمودند (سپاهی:۱۲۴). و این بدان دلیل است که امیرکبیر صدراعظم ایران در آن زمان اهمیت ویژهای به بلوچستان میداد و آن هم به خاطر آگاه بودن او از سیاستهای انگلیس در بلوچستان بود.
در این دوران نیز مبارزاتی در بلوچستان برای جدایی از ایران رخ داد اما با تلاش امیرکبیر و دولت مرکزی، شورش جدایی خواهان بلوچها به شدت سرکوب و وعده زیادی کشته شدند و دوباره به اطاعت از ایران گردن نهادند.[۳۵] انگلیسها از این وضع نگران شدند، زیرا با گسترش مرزهای شرقی ایران، ایران را به هند نزدیکتر میدیدند. با توجه به چنین اوضاعی، دولت انگلیس در سال ۱۸۵۳/۱۲۷۰ق. به منظور جلوگیری از گسترش نفوذ بیشتر ایران در بلوچستان، مأمورانی از سند به بلوچستان اعزام کرد. جاسوسان انگلیسی مردم بلوچ را تحریک به مبارزه علیه دولت ایران کرده بودند.[۳۶] دولت انگلیس در این سالها سعی میکرد با ایجاد جدایی طلبی در میان بلوچها آنها را به مبارزه علیه دولت مرکزی وادارد اما اقدامات آنها در این زمان نتیجه دلخواه را نداد و انگلیسیها درصدد برآمدند تا به ترفندهای دیگر متوسل شوند.
کشیدن خطوط تلگراف؛ زمینهساز تقسیم بلوچستان
[ویرایش]پس از معاهده پاریس و استقلال افغانستان، مشکلات انگلیسیها در هند، برای چند سال، آنها را از دخالت علنی در بلوچستان بازداشت، اما شورش هند در سال ۱۸۵۷م/ ۱۲۷۴ق انگلیسیها را در تقسیم بلوچستان مصمم کرد.[۳۷] انقلاب هندوستان و خطری که در آن مقطع تاریخی متوجه امپراتوری بریتانیا شد، آثار و نتایج عمیقی در ایران به جای گذاشت. از جمله مهمترین این آثار ارتباط تلگرافی هندوستان با اروپا و با انگلیس و در نتیجه کشیده شدن خطوط تلگراف در ایران بود.[۳۸] برای ایجاد خطوط تلگرافی در بلوچستان، مذاکرات توسط افسران انگلیسی با دولت ایران شروع شد، اما این مذاکرات با مخالفت و مقاومت شدید در ایران مواجه شد.[۳۷] دولتمردان وقت ایران به هیچ عنوان نمیخواستند پای مأموران انگلیسی به نقاط تصرف شده، به خصوص نواحی جنوب به ویژه در میان طوایف بلوچستان باز شود. انگلیسیها سرهنگ اپستویک را برای حل این مسئله به سمت سفارت تهران برگزیدند.[۳۹] سرانجام امتیاز کشیدن خطوط در ۲۴ جمادیالثانی ۱۲۷۹ ق / ۱۷ دسامبر ۱۸۶۲ م با دولت ایران به امضا رسید. در آن زمان صدارت ایران با اعتمادالدوله بود که با انگلیسیها رابطه صمیمانهای داشت.
مأموران انگلیسی به هنگام مطالعه، برای کشیدن خطوط تلگرافی پی بردند که کشیده شدن خطوط تلگراف زمینی در بخشی از نواحی ساحلی بلوچستان، برای کنترل و سرانجام جدایی این نواحی مجاور، فرصت مناسبی میتواند باشد.[۴۰] بنابراین تحقیق و بررسی از این نواحی بر عهده سر فردریک گلداسمیت گذاشته شد.
انگلیس و حفظ خطوط تلگرافی توسط سرداران بلوچ
[ویرایش]با عبور سیم تلگراف از بلوچستان، دولت انگلستان گلداسمیت را با چند افسر دیگر به بلوچستان فرستاد، اما آنها با مقاومت و مخالفت بلوچها مواجه شدند. افسران انگلیسی به فرماندهی گلداسمیت به این نتیجه رسیدند که تنها از طریق کنار آمدن با سران طوایف و قبایل میتوانند بر حاکمیت خویش در بلوچستان تداوم بخشند. به همین خاطر عمدهٔ سران، خانها و سردارهای بلوچ را با دادن اسلحه و مقرری فریب دادند و به بهانه عبور خط تلگراف در هر محل تلفنخانهای برپا کردند و پرچم انگلیس را بر فراز آن برافراشتند.[۴۱] بدین سان انگلیسیها در سرتاسر بلوچستان نفوذ کردند و از طریق محدود مقرری که به سرداران بلوچ میدادند از آنها تعهد گرفتند تا از سیمهای تلگراف مراقبت نمایند.
در این میان عدهای دیگر از بلوچها که بهرهای نبرده بودند، دست به تحریکات زدند، در نتیجه سیمهای تلگراف را قطع، و برای مأموران انگلیسی مزاحمت ایجاد میکردند و بعضی از کارکنان را کشته، برخی را اسیر نمودند. این پیشامدها سبب شد دولت انگلیس از ایران بخواهد مرز بین ایران و هند در بلوچستان تعیین شود. دولت ایران با این تقاضا موافقت ننمود. گلداسمیت بلوچها را تحریک نمود تا دوباره مبارزات خودشان را آغاز کنند. ناصرالدین شاه متوجه این خطر شد که چنانچه رضایت انگلیس را فراهم نکند، ممکن است بلوچستان تصرف شده را از ایران مجزا نماید. در سال ۱۲۸۸ق. انگلستان عدهای سرباز هندی را به پنجگور فرستاد و خیال داشت تمامی بلوچستان را فتح کند. ناصرالدین شاه از این نقشه باخبر شد و با سفیر انگلیس در تهران در این باب مذاکره نمود.[۴۲] سفیر انگلیس اظهار کرد که اگر دولت ایران خواهان دوستی با دولت انگلیس است، باید خطوط مرزی بلوچستان را با مرز هند تعیین نماید. ناصرالدینشاه نیز این پیشنهاد را پذیرفت. از طرف ایران وزیر خارجه میرزا سعیدخان و آصفالدوله حاکم کرمان و چند نفر دیگر معلوم شدند. از طرف انگلستان گلداسمیت و دو افسر مهندس تعیین گردیدند، اما نتیجهٔ مطلوبی حاصل نشد. در این جلسه قرار شد دولت انگلیس سالی سه هزار تومان جهت محافظت از تیرها و سیستم تلگرافی که در قسمت بلوچستان واقع میشد پرداخت نماید و تعیین مرزها به ملاحظاتی، نامعلوم و مسکوت ماند.[۴۳] در این زمان انگلیسیها با کاشتن تیرهای تلگراف در گوشهگوشهٔ بلوچستان و گسترش نفوذ خود در این سرزمین و در نهایت با تفرقه انداختن بین مردم بلوچستان کمکم به اهداف خود نزدیکتر شدند.
توافق ایران با انگلیس در تشکیل کمیسیون مرزی
[ویرایش]در سال ۱۸۶۲م. در دیوار دفاعی هندوستان، تنها منطقهای که ترتیب قطعی برای آن، مطابق نقشه انگلستان داده نشده بود، منطقهٔ بلوچستان انگلیس و ایران بود.[۴۴] در آن هنگام خان کلات قسمتهای شرقی بلوچستان را تحت اداره یا نفوذ خود داشت. انگلستان درصدد بود بلوچستان را دوباره به صورت کشوری مستقل درآورد. [نیازمند منبع]
اولین کمیسیون برای تعیین مرزهای شرقی ایران، بین دولت ایران و خان کلات به حکمیت انگلستان تشکیل گردید، انگلیسیها به ظاهر نقش حکم را بازی میکردند اما در واقع مدعی آنها بودند و مطرح نمودن خان کلات بهانهای بود برای استقلال بلوچستان از ایران.[۴۵] بعد از شکست آقاخان محلاتی در مأموریتش برای استقلال بلوچستان، دولت انگلیس بر آن شد که این امر را توسط یکی از خانهای مقتدر محلی و با توسعه بخشیدن قلمرو او انجام دهد. مقتدرترین و مناسبترین فرد برای این منظور خان کلات بود.[۴۶] که انگلیس آن را تحتالحمایه خود کرد و بعد آن را جزء امپراتوری هند درآورد.[۴۷]
ایجاد روابط سیاسی بین دولت انگلیس و خان کلات باعث شد که از اغتشاشات بلوچستان تحت تسلط بریتانیا جلوگیری شود و مقام حکمرانی خان کلات استحکام پیدا کند، اما لازم بود ترتیبهای تازه اتخاذ شود که سرحدات غربی این مملکت از تجاوزات مصون بماند و از دولت ایران که قریب بیست سال بود به سرحدات کلات تجاوز میکرد جلوگیری شود، و در بین یک حد و حدودی معین گردد.[۴۸] زمانی که ابراهیم خان در اوایل دهه ۱۲۷۰ق. در حکومت بلوچستان مستقر شد دامنه فتوحات وی انگلستان را مضطرب کرد و به فکر چاره جویی انداخت.[۴۹] دولت انگلیس میپنداشت که در صورت عدم مداخله، ابراهیم خان تمامی حوزه حکومتی خان کلات را فتح خواهد کرد و مرزهای شرقی ایران به هند نزدیکتر میشود. آنان درصدد برآمدند تا با تعیین حدود رسمی بین بلوچستان و کلات از پیشروی ابراهیم خان حاکم بلوچستان به سمت سرزمینهای غربی هند جلوگیری کنند.
با شکایات متعدد دولت انگلیس به دربار و دولت ایران، ایران تحت سرپرستی میرزا حسین خان سپهسالار در سال ۱۸۷۱م / ۱۲۸۷ق. حاضر به تحدید رسمی مرزهای ایران و کلات با حکمیت دولت انگلیس شد. سر فردریک گلداسمیت به عنوان حکم انگلیس تعیین گردید.[۵۰] از طرف دولت ایران میرزا معصوم خان انصاری به عنوان رئیس کمیسیون مرزی انتخاب شد.[۵۱]
بر اساس موافقتنامه تعیین حدود مرزی کمیسیونرها ی یاد شده آزادی خواهند داشت نقشهای از مناطق بلوچستان ایران و متصرفات خان کلات با مرزهای آن ترسیم کنند و آن را با خود به تهران بیاورند، پس از آن مسئله با آگاهی دولت بریتانیا به گونهای عادلانه تصمیم گرفته میشود.[۵۲] نماینده ایران میرزا معصوم خان در راه بازگشت به تهران به دولتمردان ایران مینویسد: «... این مأمور انگلیسی]گلداسیمد [جز حمایت و تقویت خان کلات و تحصیل سند که کیج و تمپ و بلیده و مند و کوهک و اسپندار و بلکه بیشتر سرباز و دشت باهو تعلق به خان معزی الیه دارد و خیال دیگری ندارد...».[۵۳] بهطوری که از نامه میرزا معصوم خان بر میآید، انگلیسیها در نقشه خود قصد داشتند، نواحی تمپ، کیج، بلیده، مند، کوهک و اسپندار و حتی نواحی سرباز و دشت باهو را از بلوچستان تحت مالکیت ایران جدا و به بلوچستان تحت تصرف انگلیس و به خاک کلات بیفزایند.
تلاشهای میرزا معصوم خان برای قرار دادن کیج و مند در قلمرو ایران به جایی نرسید.[۵۳] ناحیه دیگر که در این زمان مورد اختلاف بین گلداسمیت و میرزا معصوم خان بود، ناحیه کوهک و اسپندار بود.[۵۴] اما با همه تلاشهای مأموران ایرانی در افزایش سهم ایران از بلوچستان، دولت ایران در اوت سال ۱۸۷۱م/ جمادی الآخر ۱۲۸۸ق. پذیرفت که نقشهها و یافتههای یکجانبه گلداسمیت، مبنای صدور رأی نهایی قرار گیرد.[۵۵]
بدین ترتیب مناطقی از بلوچستان تحت مالکیت ایران جدا و به خان کلات داده شد و حاکم بلوچستان حکومت ایران و شاه ایران از این امر ناراضی بودند. نارضایتیهای حاکم بلوچستان و اقدام او برای بازپس گیری نواحی از دست رفته، بعد از کمیسیون مرزی اول، سبب شد زمینههای تشکیل کمیسیون دوم مرزی نمایان شود.
اختلاف بر سر کوهک
[ویرایش]هر چند دولت ایران نقشه گلداسمیت را برای تعیین حدود مرزی از خلیج گواتر تا جالق قبول نمود، اما اختلاف بر سر کوهک و بخشی از دره ماشکید همچنان باقیماند.[۵۶] حاکم بلوچستان عصبانی و ناراحت از اصل تشکیل کمیسیون و تعیین رسمی سرحدات و به محض مراجعت هیئتهای طرفین از بلوچستان خودسرانه به اشغال و تصرف کوهک پرداخت.[۵۷] با تصرف کوهک توسط حاکم بلوچستان انگلیسیها درصدد زیر فشار گذاشتن دولت ایران به منظور دست کشیدن از کوهک برآمدند.
وزیر مختار انگلیس در تهران، طی نامهای به وزارت خارجه ایران، تقاضا کرده بود که با توجه به پذیرفتن نقشه گلداسمیت توسط دولت ایران، مسئله کوهک حل و فصل شود.[۵۸] با ادامه کنترل کوهک و اسپندک توسط دولت ایران، مأموران انگلیسی به فکر افتادند این مناطق را از دست ایران خارج نمایند.[۵۹]
کمیسیون مرزی دوم
[ویرایش]به دنبال تعیین حدود و علامتگذاری بخش اول از مرزهای مکران (بلوچستان امروزی)، در سال۱۲۹۰ق. تامسن وزیر مختار انگلیس، طی نامهای به ایران خواستار تعیین حدود مرزی ایران و کلات از جالق تا ملک سیاه کوه شد.[۶۰] یکی از مهمترین عواملی که سبب شد انگلیسیها دو سال بعد از کمیسیون مرزی اول، تقاضای تشکیل کمیسیون دیگری بنمایند، بدون شک ترس آنها از تصرف قسمتهایی بود که تعیین حدود نشده بود. ترس انگلیسیها از آن بود که با تصرف کوهک توسط حاکم مکران امکان داشت کوهک و نواحی اطراف آن در قلمرو ایران داخل گردد. انگلیسیها بعد از تصرف کوهک توسط ابراهیم خان به تلاشهای خود برای استرداد این ناحیه به خان کلات ادامه دادند.
در نامهای که سفیر انگلیس به دولتمردان ایران نوشته بود، به خط مرزی گلداسمیت استناد نموده بود. طبق این نقشه، جالق و کله گان حدود مرزی ایران را تشکیل میدادند. در ادامه تقاضا کرده بود که خط مرزی از جالق تا کوه ملک سیاه در زمستان آینده تعیین شود.[۶۰] اما دولت ایران نواحی کوهک و ماشکید را متعلق به خود میدانست و با این طرح مرزی جدید انگلیس مخالف بودند.
بعد از آنکه سفارت انگلیس با اصرار دولت ایران، بر تعلق کوهک و ماشکید مواجه شد.[۶۰] و در این مورد با دولت ایران به نتیجه نرسید، دولت هند بریتانیا نیروهایی در سال ۱۳۱۲ق/ ۱۸۹۴ م در پنجگور در نزدیکی ایران مستقر کرد و در واقع میخواست، از راه تهدید نظامی دولت ایران را وادار به قبول درخواستهای خود بنماید[۶۱] ابتدا به دلیل اهمیت استراتژیکی، شاه حاضر به واگذاری ماشکید نشد، در نتیجه تعیین حدود مرزی منتفی شد. بعد از مخالفت سردارهای بلوچ، شاه دستور تشکیل هیئتی برای تعیین حدود مرزی از جالق تا کوه ملک سیاه را صادر کرد.
با حل این اختلاف، تحدید و علامت مرزی در ۲۴ مارس ۱۸۹۶ م / ۹ شوال ۱۳۱۳ ق پایان یافت و موافقت نامهای به امضا رسید در نتیجه کار این کمیسیون، حاکمیت ایران بر مناطق چون کوهک، کناربست، اسفندک، و غرب رود ماشکید که از مدتها قبل در مالکیت ایران بودند، تأیید شد، ولی بخش عمدهای از ناحیه ماشکید و از آن مهمتر ناحیه میرجاوه و شهر آن و نقاط استراتژیک این منطقه از ایران جدا شد.[۶۲]
با جدایی این مناطق از مکران (بلوچستان امروزی) تحت مالکیت ایران علاوه بر اینکه دیوار دفاعی هندوستان کامل شد، مقاصد سیاسی انگلیس و بهرهبرداری درازمدت استعمارگران را نیز برای سالیان دراز تأمین کرد.
حاکمیت و سیاست
[ویرایش]منطقهٔ بلوچستان از نظر اداری بین سه کشور پاکستان، افغانستان و ایران تقسیم شدهاست که بزرگترین و پرجمعیتترین بخش آن در پاکستان است. ایالت بلوچستان بزرگترین ایالت پاکستان است و حدود ۶٫۹ میلیون نفر از جمعیت پاکستان بلوچ هستند. در ایران حدود دو میلیون بلوچ وجود دارد[۶۳] و بیشتر جمعیت شرق استان سیستان و بلوچستان از قومیت بلوچ هستند. بخش افغان بلوچستان شامل ولسوالی چهاربرجک از ولایت نیمروز و صحرای ریگستان در جنوب هلمند و قندهار است.[۶۴]
منطقهٔ بلوچستان چندین شورش و ناآرامی را تجربه کردهاست که گروههایی از شبهنظامیان جداییطلب خواستار استقلال مناطق بلوچ در این سه کشور برای تشکیل «بلوچستان بزرگ» شدهاند.[۶۵] در پاکستان، شورشهای شبهنظامیان جداییطلب در ایالت بلوچستان در سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۸–۱۹۵۹، ۱۹۶۲–۱۹۶۳ و ۱۹۷۳–۱۹۷۷ رخ دادهاست و موج دیگری از این شورشها از سال ۲۰۰۳ و با شدتی کمتر ادامه دارد.[۶۶][۶۷] از نظر تاریخی، عوامل مناقشه شامل «شکافهای قبیلهای»، تقسیمات قومی بلوچ-پشتون، «به حاشیه رانده شدن بلوچها و ارجحیت منافع پنجابیها» و «ظلم اقتصادی» گزارش شدهاست.[۶۸] با اینحال، طی سالها، شورشهای ستیزهجویان جداییطلب در نتیجهٔ سرکوب نیروهای امنیتی پاکستان، درگیریهای داخلی میان شبهنظامیان جداییطلب و ترور سیاستمداران بلوچ که مایل به شرکت در روند دموکراتیک پاکستان بودند (بهدست ستیزهجویان جداییطلب) کاهش یافت.[۶۹] ستیزهجویان جداییطلب در پاکستان خواستار خودمختاری بیشتر و سهم بیشتر در منابع طبیعی منطقه هستند. جمعیت بلوچ در پاکستان متحمل نقض شدید حقوق بشر شدهاست که شامل قتلهای فراقانونی، ناپدید شدن اجباری و شکنجه میشود. ظاهراً این اقدامات توسط نیروهای امنیتی دولتی و همکاران آنها انجام میشود.[۷۰] در سال ۲۰۱۹، ایالات متحده ارتش آزادیبخش بلوچستان، یکی از گروههای شبهنظامی جداییطلب که با دولت پاکستان میجنگد را یک گروه تروریستی جهانی اعلام کرد.[۶۶]
در ایران، بر پایهٔ گزارشها، میزان ناآرامی و شورش جداییطلبان بلوچ کمتر از پاکستان بودهاست.[۷۱] اما شدت آن از سال ۲۰۱۲ رشد کرده و فرقهایتر شدهاست،[۷۲] که اکثریت سنی بلوچ درجات بیشتری از سلفیگری و ضدیت با حکومت شیعهٔ جمهوری اسلامی را بروز دادهاند.[۷۲] ستیزهجویان جداییطلبی که در ایران میجنگند خواهان حقوق بیشتر برای بلوچهای ساکن استان سیستان و بلوچستان ایران هستند.[۷۳]
منابع طبیعی
[ویرایش]در بلوچستان معادن مختلف فلزات گرانبها همچون طلا، مس، منگنز، فولاد و… وجود دارد. پتروشیمی و فولاد به صورت صنعتی در بندر چابهار در حال بهرهبرداری است.[۷۴][۷۵]
یک میدان نفتی عظیم با ذخایر هیدروکربنی در بلوچستان پاکستان که نزدیک به مرز ایران است کشف شدهاست و پیشبینی میشود که این میدان بیش از ذخایر نفتی کویت نفت داشته باشد.[۷۶]
ساختار اجتماعی
[ویرایش]ساختار سیاسی – اجتماعی سنتی در بلوچستان متأثر از جغرافیای منطقه میان دو بخش شمالی و جنوبی متفاوت است. بلوچستان ایران (بلوچستان غربی) از شمال به خراسان و افغانستان، از جنوب به دریای عمان، از شرق به پاکستان و از غرب به کرمان در خراسان منتهی میگردد.
بلوچستان از نظر جغرافیای تاریخی شامل دو بخش است:
سرحد:در حوزههای کوهستانی واقع در شمال این منطقه (دامنههای تفتان تا مرز کرمان) یک ساختار قبیلهای وجود دارد. در این ساختار، نحوه معیشت و اقتصاد، گلهداری و کوچنشینی است و اتحاد و ارتباطات قومی از مشخصات بارز آن است در چنین جوامعی تنها یک دشمن قوی از بیرون میتواند بر آنها غلبه کرده و قدرت این قبایل را از بین برده و آنها را تضعیف سازد.[۱۷] عشایر این منطقه از سیاهچادر (گدام) برای سکونت استفاده میکنند و عشایر منطقه جنوبی از کپر.
در بخشهای جنوبی بلوچستان، اقتصاد کمتر مبتنی بر شبانی و گلهداری است و بیشتر به سمت کشاورزی متمایل است. در این نوع جامعه، ساختار قبیلهای به قدرتمندی ساختار بلوچستان شمال نیست. در اینجا سلسله مراتب در ساختاربندی بیشتر بر اساس مالکیت زمینها شکل میگیرد؛ یعنی آنها که صاحب زمین هستند از احترام و اقتدار بیشتر برخوردارند و آنها که کارگر زمین هستند و زمینهای کشاورزی را در تملک ندارند قدرتی نداشته و در ردههای پایینتر جای میگیرند. در بخشهای جنوبی بلوچستان یعنی در ساحل مکران، ماهیگری نیز بخشی از درآمد افراد را تأمین میکند[۱۷]
موقعیت جغرافیایی بلوچستان به گونهای است که امکان ملاقات بلوچهای ایرانی را با چندین مکان دیگر فراهم میسازد. از جمله رابطه با هندیها، دریای عمان و مردم عرب زبان و ارتباط با شرق آفریقا. در نتیجه ممکن است آداب و رسوم خود را بر این مناطق تأثیر بدهد یا از این فرهنگها تأثیر بپذیرد.
جمعیتشناسی
[ویرایش]جمعیت بلوچستان را طوایف بلوچ تشکیل می دهد.
اکثریت قریب به اتفاق بلوچها، تا اواخر سدهٔ نوزدهم، در داخل مرزهای سرزمین ایران میزیستند، ولی با تشدید رقابت بین انگلستان و روسیه بر سر افزایش دامنهٔ قدرت و نفوذ خود در منطقهٔ خاورمیانه و ایجاد اختلافات و برخوردهای قومی و تغییر مرزها، محلّ سکونتشان بین کشورهای ایران، هند (بعدها پاکستان و افغانستان) تقسیم شد.[۷۷]
آثار باستانی و گردشگری
[ویرایش]بمپور
[ویرایش]واقع در ایرانشهر(پهره) مکران (بلوچستان)، از لحاظ تاریخی یکی از قدیمیترین شهرهای ایران بهشمار میرود و براساس کاوشهایی که در اطراف آن انجام شده، تاریخ پیدایش آن به زمان ساسانیان و اشکانیان برمیگردد. از قدمت این شهر اطلاع دقیقی در دست نیست اما شهرت این محل به دلیل وجود قلعه بمپور است که به عهد ساسانیان تعلق دارد. برخی روایات و افسانههای محلی، علت نامگذاری این منطقه را به بمپور را مربوط به بهمن (پسر اسفندیار) میدانند که اول بهمن پور بوده و به مرور زمان به بمپور تبدیل شدهاست. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران در سال ۱۳۸۷ اعلام کرد که محوطه باستانی را در اطراف بمپور با وسعت ۱۵۰ هکتار کشف کرده و کاوشها نشان میدهد که آثار به دست آمده در آن با تمدنهای شهر سوخته و جیرفت همخوانی دارد. همچنین سفالهای به دست آمده در بمپور متعلق به ۲۷۰۰ سال قبل از میلاد هستند[۷۸]
روستای تیس
[ویرایش]این روستای بندری که به دریای آزاد عمان راه دارد، قدمتش به دوران امپراتوری هخامنشیان میرسد. در آن زمان کالاها از آسیای شرقی و هند به بندر تیس آورده میشد و از این بندر به جاهای مختلف خاور میانه، آسیای میانه و قفقاز فرستاده میشدند. در سدههای اولیه اسلام نیز تیس بندر مهم بودهاست و مقدسی مورخ سدهٔ چهارم هجری از رونق بندر تیس سخن گفتهاست. در شاهنامه هم از این محل با نام تیز یاد شدهاست.
چو آگاه شد اشکش آمد براه/ ابا لشکری ساخته پیش شاه
همه تیز و مکران بیاراستند/ز هر جای رامشگران خواستند
بندر قدیمی تیس سابقهای چندین هزارساله دارد. وجود آثار تاریخی کهن از قبیل قلعهها و قبور، حاکی از وجود تمدنی بسیار کهن در این محل است که بسیاری از این آثار مورد شناسایی قرار گرفتهاند. یک گورستان صخرهای در تیس کشف شدهاست که نشان میدهد گذشتگان صخرهها را میشکافتند و مردگان را در قلب صخرهها دفن میکردند.
سنگنگارههای بلوچستان
[ویرایش]در بلوچستان سنگنگارههایی کشف شدهاند که براساس بررسیهای تاریخی و کارشناسیهای باستانشناسی مربوط به دره شکار مربوط به ده هزار سال پیش است و همه اینها ثبت ملی شدهاند. بیشترین سهم سنگنگارهها در محدوده مناطق بلوچستان را شهرستان سراوان دارد.[نیازمند منبع] این سنگنگارهها در «کوه مهرگان»، «دره کندیک»، «دره شیر و پلنگان»، «دره درو»، «دره هلی»، «کوه تونان» در سب و سوران و نقاشیهای صخرهای «پیرگوران» و همچنین شامل روستای ناهوک، سنگنگارههای «سر دشت ناهوک»، «دره نگاران» و «گشت» وجود دارند. بیشترین و مهمترین این سنگنگارهها که بر روی کوههای منطقه سردشت در درهای بهنام دره نگاران در محدوده روستای ناهوک شهرستان سراوان واقع شدهاست. محدودهای از همین سنگنگارههای مشابه در توابع شهرستان سرباز و توابعی از خاش و زاهدان(دزآپ) هم کشف شدهاست.
قلعه دو هزار ساله نیکشهر
[ویرایش]قلعه نیکشهر با دو هزار سال قدمت در بخش غربی مرکز شهر نیکشهر و در حاشیه رودخانه گنگ در فاصله ۵۰ متری از خیابان خندق و شرق محور ترانزیتی چابهار - نیکشهر - ایرانشهر در میان نخلستانها واقع شدهاست. این بنای خشت و گلی روی تپهای دستساز به ارتفاع ۱۰ متر قرار دارد و زیربنای این قلعه ۳۰۵ متر مربع است که شامل مسجد، حاکمنشین، آشپزخانه، حمام و دستشویی است. قلعه نیکشهر یکی از نقاط استراتژیک از لحاظ سیاسی و اقتصادی دورههای اخیر بلوچستان بوده. این قلعه مرکز فرماندهی خانهای «شیرانی و مکران» بوده که نشانگر اهمیت آن در زمانهای دور بودهاست. در سال ۱۳۰۷ شمسی این قلعه توسط قوای دولتی تخریب شده و در حال حاضر به جز پی آن اثری نماندهاست. در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ با شماره ثبت ۷۲۶۱ به عنوان یکی از آثار ملی کشور به ثبت رسیدهاست[۷۹]
سایر
[ویرایش]در منطقه بلوچستان به دلیل مرزی بودن و شرایط جنگی خاص قلعههای زیادی ساخته شده که عمده آنها مربوط به دورههای تاریخی ایران در قبل از اسلام است.
«مقبره امامزاده سید غلام رسول» در چابهار، «درخت کهنسال مکرزن» در نیکشهر و «قبرستان قدیمی گشت» در سراوان، قلعه سینوکان و قبرستان هفتاد ملا از جمله مناطقی هستند که صرفاً جاذب گردشگران محلی منطقه بلوچستان است.
در بخش جاذبههای ورزشی-تفریحی میتوان به پتانسیل کوهنوردی و ورزشهای کوهستانی کوه تفتان در ۲۵ کیلومتری شهر خاش و کوه بزمان در ایرانشهر اشاره کرد. همچنین بهدلیل همجواری بلوچستان با دریای عمان در نتیجه شکلگیری پدیدههای طبیعی چون سواحل، خلیج و هورها (سواحل شنی)، سواحل شمالی خلیج چابهار و کنارک علاوه بر کارکرد بومشناختی، چشماندازهای زیبا، قابلیتهای تفریحی –گردشگری یافتهاند. همچنین بندر چابهار به عنوان یک بندر دیدنی امکان بالقوهٔ ورزشهایی چون قایقسواری و اسکی روی آب را فراهم میکند.
«پارک تیسکوپان» و «باغ تاریخی تیس» به ترتیب در شمال شرقی چابهار و در دره تیس، نیز «دره سبز رودخانه سرباز» همگی از جلوههای زیبا و طبیعی منطقه بلوچستانند که جایگاهی ویژه در گردشگری بلوچستان فراهم میکنند. غار لادیز میرجاوه و مناطق سرسبز اطراف کوه آتشفشانی تفتان منطقهای بکر برای گردشگری در طبیعت است.
اکوتوریسم و حیات وحش
[ویرایش]کشور ایران با داشتن ۹ ذخیرهگاه زیستی (اکوتوریسم) مقام نهم را در جهان به خود اختصاص دادهاست. بالغ بر ۹/۴ میلیون هکتار (۴۸ منطقه) از این ذخیرهگاهها مربوط به مناطق حفاظت شدهاست که چند مورد از آنها در بلوچستان ایران واقع شدهاست که زیستگاه گونههای همچون تمساح گاندو و خرس سیاه بلوچی هستند. منطقه حفاظتشده گاندو با وسعتی در حدود ۳۸۳۰ هکتار به لحاظ دارا بون اکوسیستم خاص و شرایط زیستی مناسب برای گاندو، تنها زیستگاه عمده این جانور در کشور ایران به حساب میآید. همچنین شرایط خاص اکوسیستم رودخانهای این منطقه امکانات زندگی نوعی ماهی به نام «گلخورک» را فراهم آورده که قادر به زیست در آبهای کمعمق و بستر گلی رودخانه است.[۱۷]
پلنگ گونهای کمیاب که نسل آن در حال انقراض است. در مناطق اطراف کوه بیرک در اطراف شهرستان سراوان زندگی میکند. گونهای از سنجاب بهنام سنجاب بلوچی و نیز انواعی از طوطی و قرقاول هم در نواحی جنوبی یافت میشود. همچنین سواحل مکران در تابستان، میزبان ماهیانی بهنام میشماهی است که شهرت آن بهخاطر مادهای در بدنش جهت بخیه طبیعی است.
گل فشانها از دیگر عوارض طبیعی دیدنی و تماشایی ناحیه مخصوصاً در چابهار و مناطق اطراف آن است که به همراه جنگلهای حرا در بندر گواتر به همراه دیدن دلفینها از جاذبههای گردشگری بلوچستان محسوب میشود.
روستای درک در ۱۷۰ کیلومتری غرب چابهار و در سواحل مکران قرار دارد. این روستا محل تلاقی کویر، اقیانوس و نخلستان است؛ این روستا بهعنوان روستای هدف گردشگری بلوچستان در سال ۱۳۹۶ معرفی شد.
اقلیم و محصولات کشاورزی
[ویرایش]شرایط جوی از مهمترین متغیرهای تأثیرگذار در تولید محصولات کشاورزی است. در مناطق مختلف بلوچستان از شمال گرفته تا جنوب، زمینهای زیر کشت محصولات و باغها به چشم میخورند که زیبایی آنها نظر هر بینندهای را جلب میکند. میانگین سالانه بارش باران در بلوچستان ۱۱۰ میلیمتر است. کشت غلات، گیاهان علوفهای، محصولات جالیزی و تولیدات باغی به ویژه میوههای گرمسیری شامل خرما، موز، مرکبات، انبه، خربزه درختی، چیکو، گواوا، پاپایا، پسته، انگور و تولیدات گلخانهای بخشی از قابلیتهای کشاورزی و باغی بلوچستان را تشکیل میدهد. بلوچستان با داشتن شرایط آب و هوایی گرم و در نواحی جنوب استان استوایی مستعد پرورش انواع میوههای گرمسیری است. مزیت اصلی استوایی بودن هم در عدم وجود زمستان و تابستان در سواحل دریای عمان است. گرچه فصل بهار گرما دارد اما از اواخر خردادماه و با آمدن موسم، گرما تمام میشود. حدود ۳۰ نوع خرما در منطقه بلوچستان کشت میشود. علاوه بر میوههای گرمسیری، مرکبات شامل ترنج، پرتقال، گریپفروت و نارنگی، انواع انار و میوههای جالیزی نیز از دیگر محصولات هستند. بلوچستان از امکان صید در آبهای آزاد سواحل مکران برخوردار است و انواع مختلف آبزیان دریایی و ماهی صید میشود.[۸۰]
پانویس
[ویرایش]- ↑ Iran, Library of Congress, Country Profile. Retrieved December 5, 2009.
- ↑ Afghanistan بایگانیشده در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine, CIA World Factbook. Retrieved December 5, 2009.
- ↑ Central Intelligence Agency (2013). "The World Factbook: Ethnic Groups". Archived from the original on 16 November 2018. Retrieved 3 November 2014.
- ↑ https://commons.wikimedia.org/wiki/File:A_Map_of_Beloochistan_%26_Sinde.jpg
- ↑ https://nbn-resolving.org/urn:nbn:de:bvb:19-epub-12417-0
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ Frye, R.N.; Elfenbein, J. (2016-12-24). "Balūčistān". Brill Reference (به انگلیسی). Retrieved 2016-12-24.
{{cite web}}
: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ "UNPO: West Balochistan". UNPO. 22 August 2017. Archived from the original on 3 June 2020. Retrieved 20 May 2020.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ "BALUCHISTAN i. Geography, History Ethnography – Encyclopaedia Iranica". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). 1988-12-15. Retrieved 2016-12-24.
{{cite web}}
: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ «قرار داد گلد اسمیت». دریافتشده در ۲ فوریه ۲۰۲۴.
- ↑ «قرار داد گلد اسمیت». دریافتشده در ۲ فوریه ۲۰۲۴.
- ↑ Pillalamarri, Akhilesh (12 February 2016). "A Brief History of Balochistan". thediplomat.com. THE DIPLOMAT. Retrieved 18 June 2016.
- ↑ "Human Rights in Balochistan: A Case Study in Failure and Invisibility". HuffPost. 25 March 2016. Retrieved 18 June 2016.
- ↑ دولتی بخشان، عبدالعزیز (۱۳۸۸). نام ونیم ونام فرهنگ نامههای بلوچی:بررسی مردمشناسی نام و اشخاص در زبان بلوچی. انتشارات پازینه. صص. ۷.
- ↑ فیلد، هنری (1343). مردمشناسی ایران ترجمة عبدالله فریار، تهران: کتاب خانهٔ ابن سینا.
- ↑ Frye, R.N.; Elfenbein, J. (2016-12-24). "Balūčistān". Brill Reference (به انگلیسی). Retrieved 2016-12-24.
{{cite web}}
: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ نفیسی, سعید (2004). تاريخ تمدن ايران ساسانى. p. 337.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ ۱۷٫۳ vista.ir. «نگاهی به فرهنگ بلوچ / 270419». vista.ir. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۳-۰۱.
- ↑ FLEMING, DAVID (1993). "Where was Achaemenid India?". Bulletin of the Asia Institute. 7: 70. JSTOR 24048427.
- ↑ فردوسی.، ابولقاسم. (۱۳۷۵). شاهنامه براساس چاپ مسکوبه کوشش سعید حمیدیان. نشر قطره. صص. ۳۵۷.
- ↑ رستگاری فسایی، منصور. فرهنگ نامههای شاهنامه مجلد اول. پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی. صص. ۹۸.
- ↑ سیدسجادی، سیدمنصور. ١٣٧٤. باستا نشناسی و تاریخ بلوچستان. تهران: سازمان میراث فرهنگی.
- ↑ سپاهی، ۱۳۸۵: ۵۷
- ↑ نیکبختی، ۱۳۶۸: ۶۳
- ↑ بهزادی، ۶۶:۱۳۶۸
- ↑ ملکه الیزابت سپاهی: ۵۸
- ↑ سپاهی: ۵۸
- ↑ سپاهی: ۶۰
- ↑ سپاهی:۶۲
- ↑ بهزادی:۷۰
- ↑ سپاهی: ۶۶
- ↑ بهزادی:۱۷۲
- ↑ فوران، ۱۳۷۸: ۱۷۲
- ↑ سپاهی:۶۷
- ↑ بهزادی:۹۵
- ↑ (بهزادی:۱۰۶)
- ↑ (سپاهی. ص۱۲۴)
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ سپاهی:۱۳۰
- ↑ بهزادی:۱۱۹
- ↑ بهزادی:۱۲۰–۱۱۹
- ↑ سپاهی:۱۱۵
- ↑ نیکبختی:۶۶
- ↑ همت، ۱۰۱:۱۳۷۰
- ↑ همت:۱۰۲
- ↑ بهزادی:۱۲۱
- ↑ سپاهی:۱۴۴
- ↑ بهزادی:۱۲۲
- ↑ غراب، ۱۳۶۴: ۱۴–۱۳
- ↑ بهزادی:۱۲۵
- ↑ بهزادی:۱۲۸
- ↑ بهزادی:۱۳۰
- ↑ سپاهی:۱۴۹
- ↑ سپاهی:۱۵۶
- ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ سپاهی:۱۶۴
- ↑ سپاهی۱۶۵–۱۶۴
- ↑ سپاهی:۱۶۶
- ↑ سپاهی: ۱۶۹
- ↑ بهزادی:۱۳۶
- ↑ سپاهی:۱۷۱
- ↑ سپاهی:۱۷۳
- ↑ ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ ۶۰٫۲ سپاهی:۲۰۴
- ↑ سپاهی:۲۰۶–۲۰۵
- ↑ سپاهی:۷۱۴
- ↑ Grassi, Daniele (20 October 2014). "Iran's Baloch insurgency and the IS". Asia Times. Archived from the original on 20 October 2014. Retrieved 26 June 2015.
- ↑ "Ex-president Pervez Musharraf: From Pakistan military ruler to fugitive in murder cases". The Indian Express (به انگلیسی). 2023-02-05. Retrieved 2023-05-20.
- ↑ Shukla, Srijan (20 February 2020). "Who are Baloch Liberation Army? Insurgents who killed 30 in Pakistan in last one week". The Print (India).
- ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ "US declares Pakistan's separatist Baluchistan Liberation Army as terrorist group". The Indian Express. 3 July 2019.
- ↑ Hussain, Zahid (Apr 25, 2013). "The battle for Balochistan". Dawn. Retrieved 22 June 2015.
- ↑ Kupecz, Mickey (Spring 2012). "PAKISTAN'S BALOCH INSURGENCY: History, Conflict Drivers, and Regional Implications" (PDF). International Affairs Review. 20 (3): 106. Archived from the original (PDF) on 1 July 2015. Retrieved 24 June 2015.
- ↑ "Balochistan's Separatist Insurgency On The Wane Despite Recent Attack". Radio Free Europe/Radio Liberty. 18 April 2019.
- ↑ "The untold story of human rights violations in Balochistan: Unveiling the historical context". DNA India (به انگلیسی). Retrieved 2023-06-02.
- ↑ Bhargava, G. S. "How Serious Is the Baluch Insurgency?"
- ↑ ۷۲٫۰ ۷۲٫۱ Grassi, Daniele (20 October 2014). "Iran's Baloch insurgency and the IS". Asia Times. Archived from the original on 20 October 2014. Retrieved 26 June 2015.
- ↑ "Suicide Attack Kills 27 Members of Iran's Revolutionary Guards". Haaretz. 13 February 2019.
- ↑ «آغاز عملیات اجرایی پروژه مجتمع پتروشیمی و فولاد مکران چابهار». ایسنا | سیستان و بلوچستان. بایگانیشده از اصلی در ۶ مارس ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۳-۰۲.
- ↑ YJC، خبرگزاری باشگاه خبرنگاران | آخرین اخبار ایران و جهان | (۱۵ مهر ۱۳۹۵). «کشف کوه طلا در سیستان و بلوچستان + فیلم». fa. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۶-۰۹.
- ↑ SNN.IR، خبرگزاری دانشجو | (۱۶ مرداد ۱۳۹۷). «سیستان بلوچستان هم صاحب نفت میشود؟ / کشف یک میدان نفتی عظیم در مرز ایران و پاکستان». fa. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۳-۰۲.
- ↑ کامیل، احمدی. بررسی صلحمدار چالش هویت قومی در ایران، (مطالعهای به شیوه GT در بین پنج گروه قومی ایران)، نشریه علمی مطالعات پژوهشی در علوم انسانی و علوم اجتماعی، شماره ۶۳ ، ص ۶۵ - ۹۳.
- ↑ YJC، خبرگزاری باشگاه خبرنگاران | آخرین اخبار ایران و جهان | (۲ خرداد ۱۳۹۳). «نگاهی به بمپور باستانی؛ قلب تپنده بلوچستان +عکس». fa. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۶-۰۹.
- ↑ ایران، عصر (۱۱ فروردین ۱۳۹۳). «نگاهی به قلعه دو هزار ساله نیکشهر». fa. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۶-۰۹.
- ↑ «سیستان و بلوچستان خاستگاه تولید انواع محصولات کشاورزی». ایسنا | سیستان و بلوچستان. بایگانیشده از اصلی در ۱ مارس ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۳-۰۱.
منابع
[ویرایش]- غراب، کمالالدین، بلوچستان یادگار مطرود قرون، تهران: کیهان، چ دوم، ۱۳۶۴.
- نیکبختی، سعید، آهنگ بلوچستان، سفرنامه. بی جا، هامون، ۱۳۷۴.
- سالار بهزادی، عبد الرضا، بلوچستان در سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۷۷ قمری. تهران: بنیاد موقوفات محمود افشار، ۱۳۷۲.
- سپاهی، عبدالودود، بلوچستان در عصر قاجار. قم: گلستان معرفت، ۱۳۸۵.
- دولتی بخشان، عبدالعزیز، نام و نیم نام فرهنگ نامهای بلوچی:بررسی مردمشناسی نام اشخاص در زبان بلوچی. تهران:پازینه، ۱۳۸۸
- همت، محمود، تاریخ بلوچستان، بی جا: گلی، ۱۳۷۰.
- فیلد، هنری، مردمشناسی ایران ترجمة عبدالله فریار، تهران: کتاب خانهٔ ابن سینا، ۱۳۴۳