میریام
میریام (عبری: מִרְיָם، میریام تلفظ دیگری از مریم است) خواهر موسی و هارون و فرزند عمرام و یوکابد بود. برخی منابع اسلامی و به خصوص شیعه او را کلثم[۱] نیز نامیدهاند.
میریام | |
---|---|
اطلاعات شخصی | |
زاده | حوالی ۱۴۰۰ پ.م. |
درگذشته | حوالی ۱۲۷۴ پ.م. |
همسر |
|
والدین | |
خویشاوندان |
نام
ویرایشدر منابع یهودی-مسیحی، نام خواهر موسی «مریم» یا «میریام» ذکر شدهاست. در منابع اسلامی به این موضوع اشاره شدهاست، ولی روایات اسلامی شیعه[۲] و سنی[۳] همگی نام او را کلثوم یا کلثم یا کلثمه دانستهاند؛ و تفاسیر شیعه[۴] و سنی[۵] هم این نام را ذکر نمودهاند.
روایت تنخ
ویرایشبنا به روایت عهد عتیق، بعد از تولد موسی، یوکابد (مادر موسی) فرزندش را سه ماه مخفی نگاه داشت و سرانجام او را در زنبیل قرار داده و در میان نیزار کنار رودی رها کرد، دختر فرعون که مشغول حمام در رودخانه بود، پسر را در زنبیل دید و دلش به حال او سوخت. میریام این وقایع را مشاهده کرد و به دختر فرعون پیشنهاد کرد تا زنی از عبرانیان را فرابخواند که کودک را شیر دهد. پس از موافقت دختر فرعون، میریام نیز مادرش را برای شیر دادن به موسی به قصر فرعون آورد (خروج ۱۰:۴:۲).
بر اساس سفر اعداد، میریام به دلیل انتقاد از موسی جذام گرفت. موسی به فرمان یهوه او را به مدت هفت روز در اتاقکی زندانی کرد و پیوستن او را به منزل بنیاسرائیل ممنوع کرد. پس از هفت روز، موسی نزد یهوه، خواهرش را شفاعت کرد و در پنج کلمه دعا نمود: «خدایا، او را شفا ده» (اعداد ۱۲). پس از دعای موسی، مریم شفا یافت.
میریام در قادش درگذشت و در همانجا مدفون گشت. او از موسی هفت سال و از هارون چهار سال بزرگتر بود.
روایت اسلامی
ویرایشمریم یا کُلثُم، خواهر موسی[۶] و همسر یوشع بن نون بود.[۷] مفسّران مقصود از «اُختِهِ» در آیه ۱۱ سوره قصص و ۴۰ سوره طاها را او دانستهاند و گفتهاند: وی از برادرانش موسی و هارون بزرگتر بود؛ و در ضمن از زیرکی و فراست وی یاد کردهاند.[۸]
طبق گفته قرآن، وقتی مادر موسی، موسی را در سبد به آب انداخت، خواهرش -به دستور مادر- بدون اینکه فرعونیان متوجه شوند، از کنار رود سبد را دنبال میکرد؛ و وقتی موسی -به خواست الهی- پستان هیچ زنی را در قصر نگرفت، خواهر موسی به آنها پیشنهاد شیردهی آن توسط مادرش را داد.
البته در یک روایت به نقل از معاذ بن جبل، راوی حدیث شک کردهاست که اسم او کلثوم/کلثم/کلثمه بودهاست یا کلهمه/کلیمه/حلیمه/حکیمه.[۹]
منابع
ویرایش- ↑ تفسیر روحالبیان، ج ۶، ص ۳۸۷؛ تفسیر منهج الصالحین، ج ۷، ص ۵۵؛ در المنثور، ج ۵، ص ۱۲۱.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۳۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۳۹؛ آمالی صدوق، ص ۵۹۴؛ الخرائج راوندی، ج ۲، ص ۵۲۵؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج ۳، ص ۳۴۰؛ بحار الانوار، ج ۱۹، ص ۲۰؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۱۹.
- ↑ الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۲۱ (دو حدیث به نقل از کتب ابن عساکر و طبرانی)؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۱۸۷.
- ↑ اطیب البیان، ج ۴، ص ۴۳۸ و ج ۱۰، ص ۲۱۲؛ بحار الأنوار، ج ۱۳، ص ۱۶؛ تفسیر جامع، ج ۲، ص ۴۴۲؛ تفسیر خسروی، ج ۶، ص ۳۵۲؛ مقتنیات الدرر، ج ۸، ص ۱۲۶؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۸۱.
- ↑ تفسیر روح البیان، ج ۶، ص ۳۸۷؛ الجامع لأحکام القرآن، ج ۱۴، ص ۲۵۷؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۱۹۰.
- ↑ الکامل، ابن اثیر، ج ۱، ص ۱۷۱؛ تفسیر التحریر والتنویر، ج ۸، جزء ۱۶، ص ۲۱۸.
- ↑ الکامل، ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۰۰.
- ↑ الکشّاف، ج ۳، ص ۳۹۶؛ غرر التبیان، ص ۳۸۸؛ اعلام قرآن، خزائلی، ص ۷۱۵.
- ↑ تفاسیر شیعه: تفسیر مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۸۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵، ص ۳۷۷؛ جلاءالأذهان، ج ۱۰، ص ۱۱۷؛ انوار درخشان، ج ۱۶، ص ۴۵۴؛ تفسیر احسن الحدیث، ج ۱۱، ص ۲۴۵؛ تفسیر کنزالدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۳، ص ۳۴۵؛ روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۰۹؛ مقتنیات الدرر، ج ۱۱، ص ۱۸۴؛ الوجیز فی تفسیر القرآن، ص ۷۵۹؛ الجدید فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۱۹۳.
تفاسیر اهل سنت: الجامع لأحکام القرآن، ج ۱۹، ص ۲۰۴؛ الکشف و البیان، ج ۹، ص ۳۵۲؛ تفسیر روح البیان، ج ۱۰، ص ۵۷؛ کشف الأبرار، ج ۱۰، ص ۱۶۳.
- عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر، ۱۳۸۰، شابک ۹۶۴-۳۰۷-۱۶۳-۴
- کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹، شابک ۹۶۴−۳۳۱−۰۶۸-X